چکیده: حدیث، از دانشâهای اختصاصی اسلام است که توسط مسلمانان ابداع شد و سامان یافت. نقش ائمه شیعه، به ویژه صادقین، در بالندگی آن، بسیار مهم است. این نوشتار، تلاشâهای امام باقر را در این حوزه بررسی کرده است که با فعالیتâهای فرهنگی ایشان، تحولی عظیم در فرهنگ شیعه به وجود آمد؛ شاگردان ائمه و احادیث منقول از ایشان فزونی و فرهنگ پرسشگری و مراجعه به اهلâبیت رواج یافت و اصحاب ائمه از نظر علمی و فرهنگی ارتقا یافتند. اقدامات میدانی امام باقر در حوزۀ حدیث چشمگیر و زمینهâساز جهش عظیم حدیث در دوران امام صادق شد؛ اقداماتی نظیر نشر حدیث پیامبر، عرضۀ حدیث، ترغیب به حدیثâپژوهی، تربیت محدثان زبدهâای چون گروه اول اصحاب اجماع، تأثیرگذاری بر محدثان اهلâسنت و معرفی غالیان از مهمâترین آنâهاست. ایشان با تبیین مسائلی چون حجیت کلام اهلâبیت، لزوم دقت در سماع، پرهیز از اعتماد به روات ضعیف و لزوم مراجعه به ثقات، ابداع مشیخهâنویسی، تبیین اصول نقد متن حدیث و پرهیز از انکار شتابâزدۀ حدیث، زمینۀ مساعدی را برای برجای نهادن میراث حدیثی بیâنظیر در حوزهâهای تفسیر، عقاید، فقه، اصول، اخلاق و سیره فراهم ساختند.
کلیدواژهÂها: امام باقر؛ حدیث شیعه؛ علوم حدیث؛ قواعد حدیث؛ راویان حدیث.
Â
Â
مقدمه
  دانشمندان علم حدیث، تاریخ حدیث شیعه را، در دوران حضور معصومان:، به سه دورۀ عصر تولد (از دوران امام علی تا پایان امامت امام سجاد7 به سال 94ه-)، دورۀ شکوفایی، انتشار و تدوین اصول اولیه (عصر صادقین: از سال 94 تا 148 ه-) و دورۀ تبویب و تدوین جوامع اولیه (از آغاز امامت امام کاظم 7تا پایان غیبت صغری به سال 260ه-) تقسیم میâکنند. (ر.ک: معارف، 1381: ص 202) زندگی و امامت امام باقر7 سرآغاز عصری بود که حدیث شیعه در آن شکوفا و معارف آن منتشر شد. بیâشک شخصیت عظیم علمی امام باقر7، تأثیری بسزا در این شکوفایی داشت. لقبâ باقر، (شکافنده)â (قمی، 1388: ص767) بهâ جایگاهâ خاصâ ایشان در نشر معارفâ الهی و روشنâ ساختنâ زوایای علومâ آنâ اشاره دارد. در دورانâ امامتâ ایشان، هستۀâ اولیۀâ دانشمندانâ محدثâ و فقیهâ شیعی شکل گرفت. دربارۀâ ایشان گفتهâاند: «آن اندازه دانش کهâ از امامâ باقر7، در زمینۀ تفسیر، کلامâ، فقهâ و احکام حلال و حرام بر جای مانده، از هیچâ یک از فرزندانâ حسنین: بر جای نمانده است.» (ابنâشهرآشوب، 1956: ج 3، ص 327) با این حال نقش ایشان در پیâریزی دانشâهای حدیثی و تبیین قواعد و اصول آن، امری است که متأسفانه تاکنون مفغول مانده است. همة آنچه که تاکنون دربارة نقش امام باقر در توسعه و ترویج دانشâهای حدیثی نگاشته شده است، در حد صفحاتی چند در لابلای کتابâهای تاریخ حدیث است که طبعاً نمیâتواند آینة تمامâنمای کوششâهای ایشان باشد. از میان انبوه کتابâها و مقالاتی که به بررسی ابعاد علمی شخصیت آن حضرت پرداختهâاند، تنها مقالهâای با عنوان «امام باقر و حفظ و صیانت حدیث» درخور توجه و به بحث ما مربوط است. (غروی نائینی، 1385) مقالة یادشده با وجود نقاط قوت بسیاری که دارد و از نخستین تلاشâها در راستای تبیین نقش امام باقر در صیانت از حدیث به شمار میâرود، به لحاظ اینکه تنها به موضوع جایگاه ایشان در صیانت از حدیث پرداخته و از مقولة نقش آن جناب در پایهâریزی دانشâهای حدیثی و قواعد علمâالحدیث غفلت نموده است، دارای کاستیâهایی است. به هر روی مقاله حاضر در صدد رفع این کاستی برآمده و در تلاش است تا کوششâهای آن حضرت را در حوزة پیâریزی قواعد علمâالحدیثی و آموزش آن به محدثان و نیز دریافت و تبلیغ حدیث بررسی نماید.
1. شاخصهâهای فرهنگی، اجتماعی و علمی دوران امام باقر7
  با مقایسه دوران امامت امام باقر7 با دورانâهای پیش و نیز دورانâهای پس از امامت فرزندش امام صادق7، میâبینیم که این دوره دارای ویژگیâها و شاخصهâهای ممتاز و منحصر به فردی است به شرح زیر است:
1-1. کثرت شاگردان ایشان در مقایسه با ائمۀ پیشین؛ به گونهâای که طوسی در رجال خود، تنها نام 468 نفر را در ردیف اصحاب محدث امام باقر7 یاد کرده است. (طوسی، 1415: ص 123-151)
1-2. کثرت احادیث منقول از این امام؛ به گونهâای که روایات منقول از ایشان در مقایسه با سایر امامان پیشین و نیز امامان پسین، به غیر از امام صادق7، بسیار در خور توجه است؛ مسند ایشان حدود شش جلد است و تنها یکی از یاران ایشان به نام محمد بن مسلم، به گفتۀ خود، سیâهزار مسئله از ایشان سؤال کرده است. (ابنâشهرآشوب، 1956: ج 3، ص 327) دربارۀ جابر بن یزید جعفی هم گفتهâاند که او هفتادهزار حدیث از امام باقر7 دریافت داشته است. (حرعاملی، 1414: ج20، ص 151)
1-3. کثرت کتب و اصول تألیفâشده؛ چنانâکه گفتهâاند بیشتر اصول چهارصدگانه شیعه در این دوران و دوران امام صادق7 تدوین شده است. (معارف، 1374: ص193)
1-4. کشمکش بر سر قدرت و ضعف حکومت حاکم؛ سالâهای امامت امام باقر مقارن با سالâهای پایانی حکومت بنیâامیه و دوران افول قدرت آنان بود. امامâ باقر7 با پنج خلیفۀâ اموی معاصر بود (ر.ک: یعقوبی، بیâتا: ج 2، ص 269-320) که بیشتر آنان مدت زمان کمی فرصت حکومت پیدا کردند و همین امر در کنار عوامل دیگری مانند قیام زید (ر.ک: مفید، 1414: ج 2، ص 171؛ ابنâاثیر، 1966: ج 5، ص 242) و به فاصلۀ دو سال پس از آن، قیام یحیی، (ر.ک: ابنâاثیر،1966: ج 5، ص 271) باعث شد تا میزان فشارها و کنترلâها بر روی امام باقر7، در مقایسه با ائمه پیشین، کمتر شود و ایشان امکان برقراری ارتباط با مردم و نشر علوم اسلامی را داشته باشند.
1-5. صدور فرمان کتابت حدیث؛ کتابتâ و تدوینâ رسمی حدیثâ که از زمان خلیفۀ دوم ممنوعâ شده بود، (خطیب بغدادی، 1974: 52) در این دوره، به فرمان عمر بنâ عبدالعزیز لغو و فرمان کتابت و تدوین عمومی و رسمی حدیث صادر شد. (دارمی، 1349: ج 1، ص 126) اینâ فرمانâ سببâ شد تا زمینهâ برای کتابتâ و تدوینâ حدیثâ توسطâ شیعیانâ و برگزاری جلساتâ علنی آموزشâ حدیثâ توسط امامâ باقر7 آمادهâ شود؛ هر چند شیعیان پیش از این فرمان نیز به فرمان امامان معصوم به نقل و کتابت حدیث اشتغال داشتند. (معارف، 1381: ص 208)
2. شاخصهâهای حدیثâپژوهی در دوران امام باقر7
  مجموع عوامل پیشâگفته باعث شد تا فرهنگی مخصوص در رابطه با حدیث در آن دوران شکل گیرد که مهمâترین شاخصهâهای این فرهنگ را در موارد زیر میâتوان شماره کرد:
2-1. آغاز پرسشâگری: فتوحات به دستâآمده و آشنایی مسلمانان با فرهنگâهای سایر ملل باعث پیدایش شبهات و پرسشâهایی جدید در اذهان مسلمانان این دوران شد و دانشمندان مشهور آن دوران، که از پاسخگویی به این شبهات عاجز بودند، به باب علم پیامبر6 روی آوردند. قتاده، که نزد بسیاری از فقها، از جمله ابنâعباس شاگردی کرده است، اذعان میâکند که تنها نزد امام باقر7 حیران و مضطرب میâگشته است. (محمدی ریâشهری، 1416: ج 2، ص 979) عبدالله بن عطاء عالمان را نزد هیچâکس متواضعâتر از زمانی که نزد امام باقر7 بودهâاند، نمیâبیند. او حکم بن عتیبه را نزد امام باقر به سان کودکی قلمداد میâکند که نزد معلمش نشسته است. (مفید، 1414: ج 2، ص 160) محمد بن مسلم پاسخ همۀ سؤالاتش را نزد امام باقر میâیابد و حدود سیââهزار حدیث نزد ایشان فرامیâگیرد. (ابنâشهرآشوب، 1956: ج 3، ص 327) البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که خود امام باقر7 در روی آوردن اصحاب به پرسشâگری و ترغیب آنان به تحقیق و تفحص نقشی درخور داشتند؛ چنانâکه در حدیثی از ایشان میâخوانیم:
  العِلمُ خَزائنٌ وَ المَفاتِیحُ السُّؤالُ فَاسألُوا یَرحَمُکُمُ اللهُ فَإنَّهُ یُؤجَرُ فِی العِلمِ أربَعَهٌ: السّائلُ وَ المُتَکَلِّمُ وَ المُستَمِعُ وَ المُحِبُّ لَهُم؛ (صدوق، 1362: ص 245)
2-2. ارتقای علمی و فرهنگی شیعیان و اصحاب ائمه: اغلب راویان، در دورهâهای پیشین، حدیث را بیشتر برای تیمن و تبرک، میâآموختند، اما در این دوران، با ارتقای فرهنگی اصحاب، دیگر نه فقط برای تیمن و تبرک، بلکه برای یادگیری اصولی و کشف لایهâهای ناپیدای علوم، به خوان دانش اهلâبیت مراجعه میâکردند. بدیهی است که سؤالات افرادی مانند زراره، حمران بن اعین، ابان بن تغلب و ...، که فقیهانی به نام بودند، نمیâتوانست از روی تیمن و تبرک باشد. امام نیز با تبیین جایگاه حدیث، یارانش را در این مسیر تأیید و یاری میâکردند؛ ایشان حدیث اهلâبیت را زندهâکننده دلâها معرفی میâکردند: «إنَّ حَدیثُنا یُحیی القُلوبَ.» (صدوق، 1362: ص 22) و مردم را به تمسک به سنت پیامبر فرامیâخواندند: «قالَ رَسولُ اللهِ: مَن تَمَسَّکَ بِسُنّتِی فِی اختِلافِ أمّتِی کانَ لَه أجرُ مِائهَ شَهیدٍ.» (برقی، 1330: ج1، ص27) و بدینâسان، با تبیین جایگاه و اهمیت حدیث، سطح فرهنگی اصحاب و نوع دید آنان نسبت به کلام اهلâبیت را ارتقا میâبخشیدند.
2-3. کثرت مراجعۀ مردم به اهلâبیت: جایگاهâ ویژۀâ اهلâبیت: در نقلâ احادیثâ پیامبر6، کهâ در صد سال گذشته فراموشâ شدهâ بود، در این دوران برای تمامی مسلمانانâ شناختهâ شد. عموم محدثان، در این دوران، بهترینâ سند احادیثâ پیامبر6 را طریقی میâدانستند کهâ از طریقâ ائمۀ اهلâبیت بهâ رسول اللّهâ6 میâرسید. (عینی، بیâتا: ج 7، ص 174؛ مبارکفوری، 1990: ج 9، ص270) مجموع این عوامل باعث شد زمینۀ خوبی برای فعالیت در عرصه علم و فرهنگ، به ویژه در عرصۀ دانش حدیث، برای امام باقر7 فراهم شود. در ادامه مهمâترین فعالیتâهای ایشان در عرصۀ حدیث را بررسی میâکنیم.
3. تأثیرات امام باقر7 بر حدیث شیعه
3-1. انتشار و همگانی نمودن حدیث از طریق جلسات عمومی و خصوصی
  پسâ از فرمانâ کتابت حدیث توسط عمر بنâ عبدالعزیز، (دارمی، 1349: ج 1، ص 126) افراد زیادی بهâ این کار اقدامâ کردند. امام باقر7، که با تأسی به سلف صالح خود، به فرمان منع کتابت حدیث، بیâاعتنا بودند، (معارف، 1381: ص 201) با آزاد شدن نگارش حدیث و مناسب شدن جوّ عمومی، فرصت بهتری را برای بسط دانش پیامبر6 و امامان پیشین پیدا کردند. مسلمانان، به ویژه شیعیان، که ایشان را تنها وسیلۀ مطمئن برای دستیابی به علوم پیامبر میâدانستند، در جلسات عمومی - که در مسجد âالنبی، مسجد کوفه و موسم حج برگزار میâشد- یا در جلسات خصوصی - که اغلب در منزل امام و در ساعات بین نماز ظهر و عصر و ساعات ابتدایی شب برگزار میâشد (طوسی، 1363: ج 1، ص 256)- به محضر ایشان میâرسیدند و احادیث ایشان را ثبت و منتشر میâساختند. امام باقر7، علاوه بر جلسات عمومی و اختصاصی، گاه نیز از روش نامهâنگاری در نشر حدیث بهره میâبردند؛ نامۀ امام به سعدالخیر، نمونهâای از این نوع فعالیتâهاست. (کلینی، 1363: ج 8، ص 52)
3-2. نشر حدیث از طریق پایهâگذاری سیستم ارجاع به افراد متخصص
  علاوه بر روشâهای پیشâگفته که کم و بیش در دورۀ امامان پیشین هم از آنâها استفاده میâشد، در این دوره روشی دیگر نیز برای تبلیغ و انتشار حدیث توسط امام باقر7 ابداع شد که سیستم ارجاع به افراد و اصحاب متخصص بود؛ امامâ باقر7 خطابâ بهâ ابانâ بنâ تغلبâ، از شاگردانِ فقیهâ خویش،â فرمودند:
  «در مسجد مدینهâ بنشینâ و برای مردمâ فتوا بده. منâ دوستâ âدارمâ که افرادی مانند تو راâ در میانâ شیعیانمâ ببینمâ.» (نجاشی، 1415: ص 10)
  ایشانâ در پاسخâ بهâ پرسشâهای سلیمâ بنâ ابیâحیهâ، او را به ابان بن تغلب ارجاع میâدهند و روایتâهای ابان را به منزلۀ روایت خود معرفی میâنمایند. (نجاشی، 1415: ص 13) امام صادق7 نیز عبدالله بن ابیâیعفور را، که برای رسیدن به محضر امام با مشکلاتی مواجه است، برای یافتن پاسخ پرسشâهای خود، بهâ محمد بنâ مسلم ارجاعâ میâدهند؛ چرا که به بیان امام، او احادیث بسیاری را از امام باقر7 شنیده بوده و نزد ایشان بسیار شناختهâشده بود. (حر عاملی، 1414: ج 27، ص 144)
3-3. نشر حدیث از طریق پایهâگذاری فرهنگ عرضه حدیث
  روش دیگر نشر حدیث که در زمان امام باقر7 آغاز و در دورهâهای بعد گسترش یافت، روش عرضۀ احادیث نبوی بود؛ بدین ترتیب که محدث، حدیثی را که به واسطۀ دیگران از رسول خدا6 به دست آورده و در فهم معنای آن عاجر است، نزد امام7 میâآورد و نخست از صحت انتساب آن به پیامبر جویا میâشود و در صورت صحت انتساب، مفهوم آن را از امام فرامیâگیرد. این روش بیâتردید یکی از بهترین روشâها برای روایت و درایت حدیث است که تا این دوران سابقه نداشته است. بهâ اینâگونهâ مراجعاتâ در اصطلاحâ علمâ حدیثâ عرضۀâ حدیثâ گویند. (دربارۀ عرضه حدیث و کیفیت و شواهد آن در زمان معصومان ر.ک: مسعودی، 1376: ص 29-54) نتیجۀ اینâ مراجعاتâ صدور احادیثâ جدیدی بود کهâ برخی از آنانâ بهâ صورتâ قواعد حدیثی شناختهâ میâشود. ویژگی اینâگونهâ قواعد حدیثی آن استâ که مقیاسâ صحیحâ و راهکار مواجههâ با احادیثâ را برای محدثانâ و فقیهان روشنâ میâسازد. برای مثال در روایتی از امام باقر7 میâخوانیم:
  «اِنَّ حدیثُنا صَعبٌ مستصعبٌ لایؤمنُ بِه اِلا ملکٌ مقربٌ اَو نبیٌ مرسلٌ اَو عبدٌ امتحنَ اللهُ قلبَه للاِیمانِ فَما عرفَت قُلوبُکم فَخُذُوه وَ ما اَنکَرت فَرُدُّوهُ ِالَینا» (صفار، 1362: ص 41)
  قاعدهâای که از این حدیث میâتوان برداشت کرد، پرهیز از تکذیب و انکار شتابâزدۀ حدیث است؛ چرا که انکار شتابâزده ممکن است به انکار سخن معصوم بیانجامد و انکار سخن معصوم، کفر است؛ چنانâکه در نقل دیگری از روایت فوق هم در ذیل حدیث به این مطلب اشاره شده است:
  «وإنَّما الْهالِكُ أنْ يُحَدَّثَ أحَدُكُمْ بِشَئٍ مِنْهُ لا يَحْتَمِلُهُ، فَيَقُولُ: "وَاللهِ مَا كانَ هَذا وَاللهِ مَا كانَ هَذا،" وَالإنْكارُ هُوَ الْكُفْرُ.» (کلینی، 1363: ج 1، ص 401)
3-4. گستراندن عرضۀ احادیث نبوی
  امامâ باقر7 در جامعهâای میâزیست که به سبب وجود حاکمانی نااهل، در طول دهâها سال از سنت و سیرۀ رسول خدا6 فاصله گرفته بود و سنت پیامبر فراموش شده بود.ââ ایشان با بیانâ احادیثâ پیامبر سعی میâنمودند تا مردمâ را با فرهنگâ نابâ نبوی آشنا سازند و سنت و سیرۀ ایشان را در جامعه احیا نمایند. امام پیوستهâ بهâ راوی بودنâ خود تأکید میâکرد؛ چنانâکه خطاب به جابر میâفرماید:
  «ای جابر، بهâ خدا سوگند اگر ما از جانبâ خودمانâ برای مردم حدیث بگوییم، یقیناً هلاک خواهیم âشد؛ آنچه که ما برای مردمâ بیانâ میâکنیمâ، برâگرفتهâ از احادیثâ نبوی استâ که از بزرگان و پیشینیان به ما به ارث رسیده است و از اینâ سخنان، آنâچنانâ که مردم از طلا و نقرهâشان نگهداری میâکنند، محافظت میâنماییم.» (صفار، 1362: ص320)
  و نیز در پاسخ جابر که از امام میâخواهد، هرگاه حدیثی برای او بازگو میâکند، سندش را نیز بیان کند، میâفرماید:
  «حَدَّثَنِی اَبی عَن جَدّی عَن رسولِâاللهِ عَن جَبرئیلَ عَن اللهِ تَبارکَ و تَعالی وَ کُلُّ ما اُحَدِّثُکَ بِهذَا الاِسنادِ.» (حر عاملی، 1414: ج 27، ص 98)
3-5. ترغیب به حدیثâپژوهی
  یکی از اقدامات حدیثی امام باقر7 ترغیب مردم به حدیثâپژوهی و فراگرفتن حدیث است. این امر بیشتر از طریق بیان و تبیین پاداش عالمان و متعلمان انجام شده است؛ چنانâکه در حدیثی از ایشان میâخوانیم:
  إنَّ الّذِی تَعَلّمَ العِلمَ مِنکُم لَه مِثلُ أجرُ الّذِی یُعلّمُه وَ لَه الفَضلُ عَلَیه تَعَلّمُوا العِلمَ مِن حَمَلَ-ﺔِ العِلمِ وَ عَلّمُوهُ إخوانَکُم کَما عَلَّمَکُم العُلَماءُ. (صفار، 1362: 24)
  امام، علاوه بر ترغیب مردم به دانشجویی، عالمان را نیز به آموزش دادن به دیگران ترغیب میâکردند:
  مَن عَلّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ أجرُ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لایَنقُصُ أولئِکَ مِن أجُورِهِم شَیئاً. (کلینی، 1363: ج 1، ص 35)
3-6. تربیت شاگردان زبده
  مناسبâ بودنâ شرایط عمومی جامعه موجبâ شدââ راویانâ، عالمان و فقیهانâ از تودۀâ مردمâ متمایز شوند. در دورهâهای پیشین، کمتر افرادی پیدا میâشدند که تمام زندگی خود را وقف حدیث و دانش نمایند و اغلب محدثان، ضمن آنکه به کسب و کار روزمره میâپرداختند، در کنار آن به نقل روایات پیامبر نیز اهتمام میâورزیدند. اما در این دوران شرایطی فراهم شد که برخی از مردم، توانستند تمام وقت خود را صرف حدیث و دانش نمایند و حوزهâها و جلسات درس و بحث فراهم کنند و حتی از این راه ارتزاق نمایند. این امر باعث شد افرادی متخصص و زبده در علوم و فنون حدیث تربیت یابند. امام باقر7 پیشگام عرصۀ تربیت افراد متخصص و صاحب رأی در حدیث و تفسیر و سایر علوم بودند. طوسی در رجال خود، نام 468 نفر را در ردیف اصحاب محدث امام باقر7 یاد کرده است. (طوسی، 1415: ص123-151) ایشان به حدی به شاگردان خود توجه داشتند که در آستانۀ شهادتشان، فرزندشان امام صادق7 را به تعلیم و تربیت آنâها سفارش میâکند و امام صادق7، در پاسخ پدرشان عرض میâکنند:
  «آنان را به گونهâای پرورش میâدهم که از جهت علوم دینی به کمال برسند و در هر شهری که باشند، به دانش شخص دیگری نیازمند نباشند.» (کلینی، 1363: ج 1، ص 306)
  از مهمâترین این افراد، زراره بن اعین، معروف بن خربوذ، برید بن معاویه، فضیل بن یسار، ابوبصیر اسدی و محمد بن مسلم را میâتوان نام برد که به گروه اول اصحاب اجماع معروفâاند. (طوسی، 1404: ج 2، ص 507) امام صادق7 از چهار نفر از یاران مشترک خود و پدر بزرگوارشان بسیار نام برده و آنان را با عباراتی همچون أربعةُ نُجَباء، أمناءُ اللهِ علی حلالِه و حرامِهâ (طوسی: 1404: ج 1، ص 398)، القَوّامُونَ بِالْقِسْطِ، السّابِقُونَ السّابِقون (طوسی: 1404: ج1، ص 399)، أوتادُ الارضِ، أعلامُ الدینِ (طوسی، 1404: ج2، ص507)â، حُفّاظُ الدّینِ و أمناءُ أبیâ (طوسی، 1404: ج1، ص 348) میâستود و ایشان را به بهشت بشارت میâدادâ. عظمت و کارایی این گروه به اندازهâای است که امام صادق7 در رثای آنان میâفرمایند:
  «اگر آنان نبودند آثار نبوت منقطعâ میâشد و از بین میâرفت.» (طوسی، 1404: ج 1، ص 398)
و میâفرمودند:
  «ایشان، چه در دنیا باشند و چه از دنیا رفته باشند، هموارهâ زینت شیعه هستند.» (طوسی، 1404: ج 2، ص 508)
همچنین ایشان دربارۀ جمعی از یاران پدرشان میâفرمایند:
  «کسی را نیافتمâ کهâ یاد ما و احادیثâ پدرمâ را زندهâ نماید؛ مگر زرارهâ، ابوبصیر مرادی، محمد بنâ مسلمâ و برید بنâ معاویه و اگر ایشانâ نبودند کسی را توانâ یافتنâ و استنباط راهâ هدایتâ نبود. آنانâ پاسدارانâ دینâ و امینانâ پدرمâ بودند.» (حر عاملی، 1414: ج 27، ص 144؛ طوسی، 1404: ج 1، ص 348)
3-7. تاثیرگذاری بر محدثان اهلâسنت
  از دیگر فعالیتâها و اقدامات امام باقر7 در عرصۀ حدیث، میâتوان بر تأثیر بسزای ایشان بر محدثان عامه اشاره کرد. منعâ نگارشâ حدیثâ باعث کمبود منابع در عرصۀ حدیث شد و این امر بیش از همه کار محدثانâ اهلâسنّت را دشوار ساخت. آنانâ از بیشتر احادیثâ پیامبر6 اطلاعâ کاملâ نداشتند و شاید همین امر باعث شد که بهâ قیاسâ و استحسانâ روی آورند. پس از رفع ممنوعیت تدوین حدیث، آنان که سالâهای سال از گنجینۀ روایات نبوی محروم بودند، در جستجوی احادیث پیامبر، به امام باقر7 و پس از ایشان به امام صادق7 رسیدند و ایشان را گنجینهâای از دانش یافتند و به همین سبب پای درس ایشان نشستند و این امر مقدمات تأثیرگذاری ایشان بر محدثان اهلâسنت را فراهم ساخت. بسیاری از راویانâ غیرشیعی، روایتâ رسولâ خدا6 را از صادقین: نقلâ کردهâاند. حجاج بن ارطاه، حکم بن عتیبه، سلیمان بن اعمش، عبدالله بن عطاء، عبدالرحمان اوزاعی، عبدالملک بن جریج، عطاء بن ابیâرباح، ابنâشهاب زهری، ابواسحاق سبیعی و ... از مهمâترین راویان اهلâسنت هستند که از امام باقر حدیث نقل کردهâاند. (مزی، 1985: ج 26، ص 139) سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبه بن حجاج، ضحاک بن مخلد، عبدالعزیز بن عمران زهری، عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج، مالک بن انس، ابوحنیفه، یحیی بن سعید قطان و ... نیز از مهمâترین محدثان اهلâسنت هستند که از امام صادق7 روایت نقل کردهâاند. (مزی، 1985: ج 5، ص 75) برخی از آنâها مثل اعمش، (صفار، 1362: ص 77، 211، 436؛ طوسی، 1363: ج 4، ص 158؛ 1364: ج 9، ص 315، حر عاملی، 1414: ج 2، ص295، 390؛ ج3، ص48، 79، 182، 306 و ...) و اسماعیلâ بنâ ابیâزیاد سکونی، (کلینی، 1363: ج1، ص12، 23، 46، 71؛ ج2، ص47، 54، 79 و ...) و افراد دیگر، روایاتشانâ در جوامعâ شیعی همâ نقلâ شدهâ و موثقâ تلقی میâشود.
  در مجموع در مهمâترین منابع حدیثی اهلâسنت، اعم از صحاح و سنن و مستدرکات آنâها، حدود 542 روايت و با حذف مكررات 334 روايت از امام باقر آمده است كه این میزان روایت، در مقایسه با تعداد روایات ائمه پیش از امام باقر در منابع اهلâسنت، به جز روایات امام علی7، عددی درخور توجه است؛ هرچند در مقایسه با سایر افرادی که اهلâسنت آنâها را همâطبقۀ امام باقر میâدانند، تعداد روایات کمتری از ایشان گزارش کردهâاند. (جهت اطلاع از میران رویکرد اهلâسنت به روایات امام باقر ر.ک: امینی، 1387: ص 168)
3-8. تبیین راهکارهای دریافت، نقد و فهم حدیث
یکی از اقدامات امام باقر7 در حوزۀ حدیث، تبیین برخی قواعد و چارچوبâهای کلی علم حدیث و راهکارهای دریافت، نقد و فهم حدیث است که در ادامه به برخی از این قواعد اشاره میâکنیم:
3-8-1. تبیین حجیت کلام اهلâبیت
  یکی از مباحث اساسی در دانش حدیث، حجیت کلام معصومان است. در صدر اسلام برخی از مسلمانان با سر دادن شعار انحرافی «حَسبُنا کِتابَâاللهِ» (بخاری، 1988: ج 5، ص 138) و پس از آن منع تدوین حدیث، (ابوریه، بیâتا: ص 47) بنای انحراف از سنت و سیره پیامبر و معصومان را پیâریزی کردند. امام باقر7 در راستای مبارزه با این انحراف و ترغیب مردم به پیروی از سنت پیامبر و معصومان، به تبیین دلایل حجیت کلام اهلâبیت میâپرداختند؛ چنانâکه به نقل از پیامبر6 میâفرمایند:
  فِی کُلِّ خَلفٍ مِن أمّتِی عَدلاً مِن أهلِâبَیتِی یَنفِی عَن هذَا الدِّینِ تَحرِیفَ الغالِینَ وَ انتِحالَ المُبطِلینَ وَ تأویلَ الجُهّالَ وَ إنَّ أئِمّتَکُم وَفدُکُم إلَی اللهِ فَانظُرُوا مَن تُوفدُوا فِی دِینِکُم وَ صَلَواتِکُم. (حمیری، 1413: ص 77) «پس از من، در هر دورهâای، فردی عادل از اهلâبیت من در میان مردم خواهد بود که تحریفات دین را میâزداید و اقدامات دشمنان را باطل میâسازد و تأویلات افراد جاهل را نفی میâکند. به راستی که پیشوایان شما نماینده شما نزد خدا هستند؛ پس بنگرید که چه کسانی را در دین و باورهایتان به نمایندگی انتخاب میâکنید.»
3-8-2. توجه دادن به لزوم دقت در سماع حدیث
  یکی از مسائل مهم در علم حدیث، کیفیت تحمل حدیث است. در میان طرق تحمل حدیث نیز روش «سماع»، بنا به دلایلی، از جمله ارتباط مستقیم راوی با شیخ حدیث، جایگاه ویژهâای دارد. (دربارۀ طرق تحمل حدیث و اصول و قواعد مربوط به آن ر.ک: مدیرشانهâچی، 1372- ب: ص170) امام باقر7، راویان را به دقت در سماع فرا میâخوانند؛ چنانâکه میâفرمایند:
  إذا جَلَستَ إلی عالِمٍ فَکُن عَلی أن تَسمَعَ أحرصُ مِنکَ عَلی أن تَقُولَ وَ تَعَلّم حُسنَ الإستِماعِ کَما تَتَعَلّمُ حُسنَ القَولِ وَ لاتَقطَع عَلی أحدٍ حَدیثَهُ؛ (مجلسی، 1983: ج 1، ص 222) «زمانی که نزد عالمی نشستی، برای شنیدن، از سخن گفتن حریصâتر باش؛ خوب گوش دادن را فرا بگیر همانâگونه که خوب سخن گفتن را یاد میâگیری. سخن کسی را که حدیث میâگوید، قطع نکن.»
  نکتۀ جالب در این حدیث، پرهیز از قطع نمودن کلام شیخ حدیث است؛ چرا که قطع نابجای سخن شیخ حدیث ممکن است به تقطیع حدیث بیانجامد که خود آفتی در حدیث به شمار میâرود. (دربارۀ تقطیع حدیث و پیامدها و شرایط آن، ر.ک: مدیرشانهâچی، 1372- الف: ص 128) امام در حدیثی دیگر حتی مراحل تحمل و ادای حدیث را نیز تبیین کردهâ و آن را در خوب شنیدن، خوب حفظ کردن، عمل کردن به آموختهâها و انتشار و همگانی نمودن آن خلاصه کردهâاند:
  عَن جَعفَر بنِ مُحمّد عَن أبیهِ قالَ: جاءَ رَجُلٌ إلَی النّبِیِّ فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ مَا العِلمُ؟ قالَ: الإنصافُ، قالَ ثُمَّ مَه؟ قالَ: الإستِماعُ لَه، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: الحِفظُ لَه، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: العَمَلُ بِهِ، قالَ: ثُمَّ مَه؟ قالَ: نَشرُهُ. (صدوق: 1362: ص 287)
3-8-3. توجه دادن به مسئلة پرهیز از اعتماد به راویان ضعیف
  یکی دیگر از اصول علم روایت حدیث، پرهیز از اعتماد به راویان ضعیف است. امام باقر7 در این زمینه نیز سخنان درخور توجهی دارند؛ چنانâکه میâفرمایند:
  مَن عَرَفَ مِن عَبدٍ مِن عُبَیدِاللهِ کِذباً إذا حَدّثَ وَ خُلفاً إذا وَعَدَ وَ خِیانَهً إذا ائتَمَنَ ثُمّ ائتَمَنَهُ عَلی أمانَهٍ کانَ حقاً عَلَی اللهِ أن یَبتَلیَهُ فِیها ثُمّ لا یُخلّفَ علیهِ وَ لا یأجُرَه؛ (حر عاملی، 1414: ج 19، ص 88) هرکس دروغ بندهâای را بفهمد یا خلف وعدهâاش را ببیند و بر خیانتش شاهد باشد و با این حال او را بر امانتی، امین گرداند، بر خداست که او را در آن مسئله دچار مصیبت کند و هیچ پاداشی بر او قرار ندهد.
  بدیهی است که احادیث اهلâبیت: یکی از مهمâترین مصادیق امانت است که میâتواند مشمول این سخن امام قرار بگیرد. امام در جای دیگر، مردم را از روی آوردن به دانشمندان ستمگر و نیز عابدان جاهل نهی میâکنند؛ چرا که هر دو گروه یادشده از مهمâترین عوامل انحراف و گمراهی به شمار میâروند. (مجلسی، 1983: ج 1، ص 207)
3-8-4. توجه دادن به لزوم اعتماد به راویان موثق
  امام، علاوه بر نهی مردم از اعتماد به راویان غیرقابل اعتماد، آنان را به پیâجویی دربارۀ راویان و شناسایی راویان موثق و اخذ سخنان آنان فرامیâخواند. ایشان دربارۀ آیة ﴿فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ﴾ (عبس/24) یکی از مصادیق طعام را دانشی میâداند که انسان به دست میâآورد و اینکه انسان باید دقت کند که دانش خود را از چه کسی فرامیâگیرد. (کلینی، 1363: ج 1، ص50) ایشان میâفرمایند:
  سارِعُوا فِی طَلَبِ العِلمِ فَوَالّذِی نَفسِی بِیَدِهِ لَحَدیثٌ واحِدٌ فِی حَلالٍ وَ حَرامٍ تَأخُذُهُ عَن صادِقٍ خَیرٌ مِنَ الدّنیا وَ مَا حُمّلَت مِن ذَهَبٍ وَ فِضّهٍ؛ (حر عاملی، 1414: ج 27، ص 98)
3-8-5. تبیین بحث وجود احادیث جعلی
  یکی از مسائل علم حدیث، پذیرش وجود احادیث جعلی است؛ چنانâکه بپذیریم احادیث جعلی در منابع روایی ما کم و بیش وجود دارد، ضرورت علم رجال و دانشâهای مرتبط با کشف احادیث مجعول نیز از این رهگذر تبیین میâشود. امام باقر7 با استناد به سخن پیامبر6، وجود احادیث جعلی و دروغین را در لابلای میراث حدیثی موجود در میان مسلمانان تأیید و در این زمینه به مؤمنان هشدار میâدهند. (حمیری، 1413: ص 92) امام حتی در موارد لازم نمونهâهایی از احادیث جعلی را که در میان مردم مشهور شده است، ذکر و جعلی بودن آنâها را اثبات نمودهâاند؛ چنانâکه میâفرمایند:
  إنّ أوّلَ مَن استَحَلَّ الأمَراءَ العَذابَ لَكذبهٌ كَذَبَها أنسُ بنُ مالكِ عَلى رسولِ اللهِ صلّى اللهُ عليهِ و آلِهِ وَ سَلّمَ سمّر يدَ رَجُلٍ إلى الحائطِ وَ مِن ثَمّ استَحَلَّ الأمراءُ العذابَ؛ (صدوق، 1966: ج 2، ص 541) نخستین چیزی که شکنجه نمودن را برای حکام جایز قلمداد کرد، دروغی بود که انس بن مالک بر رسول خدا بست که پیامبر دست مردی را با میخ به دیوار کوفت. و از اینجا بود که شکنجه کردن حلال شمرده شد.
  امام در این سخن، نه تنها جاعل و مجعول را معرفی میâکنند، بلکه پیامدهای آن را نیز یادآور شدهâاند.Â
3-8-6. ابداع شیوۀ مشیخهâنویسی
  یکی از روشâهای محدثان برای اختصار اسناد، روش مشیخهâنویسی است؛ به این صورت که احادیث را بدون ذکر اسناد در کتاب خود میâآورند و آنگاه در آخر کتاب یا در جای دیگر، طرق خود را به راویان و کتب به طور مفصل گزارش میâکنند و بدین ترتیب از تکرار اسناد جلوگیری میâکنند. (ر.ک: مدیرشانهâچی، 1372- الف: ص 22) شاید بتوان گفت که حدیث معروف امام باقر7 خطاب به جابر، بتواند اولین سنگâ بنای مشیخهâنویسی باشد. در این حدیث جابر از امام میâخواهد که هرگاه حدیثی برای او بیان میâکند، سند آن را نیز بازگو کند. امام در پاسخ به او به سند «حَدَّثَنِی اَبِی عَن جَدِّی عَن رَسولِ اللهِ6 عَن جبرئیلَ عنِ اللهِ تبارکَ و تعالی» اشاره فرموده و سپس فرمودند:
  «هرگاه برای تو حدیثی بازگو میâکنم، سند آن، این است.» (حرعاملی، 1414: ج 27، ص 97)
3-8-7. تبیین اصول نقد متن حدیث
  یکی از مسائل مهم در دانش حدیث، مبانی و اصول نقد متن روایات و شناسایی روایتâهای مجعول است. امام در این زمینه نیز با ارائۀ راهکارهایی، محدثان را راهنمایی و بابâهایی را پیش روی آنان گشودهâاند؛ چنانâکه در حدیثی به نقل از پیامبر، مخالفت حدیث با قرآن را یکی از معیارهای شناسایی حدیث مجعول معرفی میâکند: «سَیُکذَبُ عَلَیَّ کاذبٌ کَما کُذُبَ عَلی مَن کانَ قَبلِی فَما جاءَکُم عَنّی مِن حَدیثٍ وَافَقَ کِتابَ اللهِ فَهُوَ حَدِیثِی وَ مَا خَالَفَ کِتابَ اللهِ فَلَیسَ مِن حَدیثِی» (حمیری، 1413: ص 92) ایشان، در جای دیگر موافقت حدیث با سنت قطعی پیامبر را ملاک تشخیص صحت حدیث معرفی میâفرماید؛ چنانâکه به نقل از رسول خدا6 میâفرماید: «مَن تَمَسَّکَ بِسُنّتِی فِی اختِلافِ أمّتِی کانَ لَه أجرُ مِائهَ شَهیدٍ.» (برقی، 1330: ج 1، ص 27) که یکی از مهمâترین مصادیق اختلاف، اختلاف بر سر صحت یا عدم صحت حدیث است.Â
Â
3-8-8. پرهیز از انکار شتابâزدۀ حدیث
  گفتیم که شناسایی احادیث مجعول، امری مهم در دانش حدیث است. با این حال باید توجه داشت که افراط در این امر نیز ممکن است موجب گمراهی شود؛ چرا که گاه سطحیâنگری در این زمینه ممکن است به رد سخن معصوم بیانجامد که پیامد آن کفر و انحراف است. امام در بیانی شیوا و مشهور، مؤمنان را از این خطر آگاه و در این زمینه به آنâها هشدار میâدهند؛ آنجا که میâفرمایند:
  اِنَّ حدیثُنا صَعبٌ مستصعبٌ لایؤمنُ بِه اِلا ملکٌ مقربٌ اَو نبیٌ مرسلٌ اَو عبدٌ امتحنَ اللهُ قلبَه للاِیمانِ فَما عرفَت قُلوبُکم فَخُذُوه وَ ما اَنکَرت فَرُدُّوهُ ِالَینا و إنَّما الْهالِكُ أنْ يُحَدَّثَ أحَدُكُمْ بِشَئٍ مِنْهُ لا يَحْتَمِلُهُ، فَيَقُولُ: "وَاللهِ مَا كانَ هَذا وَاللهِ مَا كانَ هَذا،" وَالإنْكارُ هُوَ الْكُفْرُ. (صفار، 1362: ص 41؛ کلینی، 1363: ج 1، ص 401)
3-9. معرفی غالیان و منحرفان و راویان غیرقابل اعتماد و برخورد با آنان
  با صدور فرمان تدوین حدیث، با توجه تشنگی پديدآمده از منع قبلی که دهها سال به طول انجاميده بود، حديثâنويسی و کتابت رسمی و عمومی حدیث به طور گستردهâای آغاز شد. بدیهی است که در این میان، بسیاری از احاديث ساختگی نیز، که در طول سالâهای ممنوعیت کتابت حدیث، با حمایت بنیâامیه و به دست جاعلان حدیث جعل شده و بخشی از فرهنگ مسلمانان را شکل داده بود، با نام حدیث، در متون حدیثی وارد شد. این نوشتهâها، که اغلب بدون نظارت دقیق و نقد جدی، به طور گسترده در محافل علمی و عمومی مسلمانان ارائه میâشد، آفتی برای حدیث به شمار میâرفت. علاوه بر این، آفتی خاص گریبان شیعه را گرفته بود و آن جریان غالیان بود که دست جعل آنان، جریان حدیث شیعه را آلوده میâکرد. ماجرای قصهâپردازان و داستانâهای دروغین و اسرائیلی آنان هم کم و بیش در جامعۀ اسلامی رواج داشت. مجموع این عوامل باعث میâشد که ساحت مقدس حدیث رسول خدا6، به احادیث جعلی و دروغین آلوده شود و عموم مردم هم که توانایی شناخت حدیث مجعول از غیرمجعول را نداشتند، به همۀ این احادیث به دیدۀ قبول میâنگریستند. در این فضای آشفته که گاه شناسایی افراد دروغگو و مغرض غیرممکن میâنمود، امام به معرفی و رسوا نمودن راویان کذاب و دروغگو و جاعل میâپرداختند تا مؤمنان از مراجعه به آنان خودداری کنند. یکی از این افراد بنان است که امام او را معرفی و و لعن نموده و کذب او را آشکار ساخته است. (طوسی، 1404: ج 2، ص 590)
3-10. بر جای نهادن میراث حدیثی منحصر به فرد
  یکی دیگر از اقدامات امام باقر7 در حوزۀ علوم حدیث، بر جای نهادن میراث حدیثی منحصر به فرد است. آنچه از احادیث ایشان در زمینهâهای مختلف به دست ما رسیده است، نشان از فعالیتی فراگیر در همۀ حوزهâهای علوم اسلامی دارد. از آنجا که ژرفâپژوهی و سؤال از دليل قرآنی و غير قرآنی احکام و معارف، مطرحâ ساختن شبههâهای متنوع در حضور امام، پرسش دربارۀ ملاحم و فتن دورهâهای پیشین، سؤالâ از تفسير قرآن و عرضۀ آيات و روايات بر ايشان و کندوکاو در تمامی مباحث علمی، فلسفی و کلامی از ويژگیââهای راویان و محدثان این دوره است، لذا موقعيت اين دوران اقتضا میâنمود که امام باقر7 در تمامی علوم اسلامی سخن بگويد و در حافظۀ تاريخ، ميراث پربهايی را از خود به يادگار گذارد. (مفید، 1414: ج 2، ص 162) در ادامه به حوزهâهای مختلفی که آثاری از امام باقر7 در آن به دست ما رسیده است، اشاره میâکنیم:
3-10-1. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینه قرآن و تفسير آن
  سفارش امام باقر7 به خواندن، حفظ کردن، تدبر در قرآن و عمل به آن در بسياری از متون حديثی آمدهâ است. (برای نمونه ر.ک: کلینی، 1363: ج 8، ص 52) امام باقر7 از صوتی خوش بهرهâمند بودند؛ چنان âکه دربارۀ ايشان آمده است که از خوشâ صداâترين مردم در تلاوتâ قرآن به شمار میâرفتند. (کلینی، 1363: ج 2، ص 616) علاوه بر این، ایشان در زمینۀ تفسیر قرآن و تبیین قواعد آن نیز اقدامات ارزندهâای به سامان رساندهâاند. قتاده، فقيه و مفسر بصره به حضور امام باقر7 میâرسد. امام، برای امتحان او تفسیر آیهâای را از او میâپرسد که وی آن آیه را با رأی خود تفسیر میâکند. آنگاه امام، او را از تفسير به رأی بر حذر میâدارند و آن را عامل هلاک و اهلاک معرفی میâکنند و میâفرمایند:
  وَیحَکَ یا قَتادَهُ إنّما یَعرِفُ القرآنَ مَن خُوطِبَ بِهِ؛ (کلینی، 1363: ج 8، ص312) وای بر تو ای قتاده، قرآن را فقط کسی [کامل] میâشناسد که مخاطب واقعی قرآنâ است.
  در روایات تفسیری امام باقر7 گاه تبیین مفهوم یک آیه مورد توجه قرار گرفته است؛ چنانâکه در تبیین آیۀ ﴿وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی﴾ (طه/82) آن را به معنای طرد و عقاب الهی دانستهâاند. (کلینی، 1363: ج 1، ص 110) گاه به بیان شأن نزول یا سبب نزول آیه پرداختهâاند؛ چنانâکه دربارۀ آیۀ ﴿فَکبْکبُواْ فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُونَ﴾ (شعراء/94) فرمودهâاند که این آیه دربارۀ قومی نازل شده است که حق را با زبانشان توصیف کردند، اما در مقام عمل با آن مخالفت نمودند. (کلینی، 1363: ج 1، ص 48) گاه نیز به بیان مصادیق یک آیه پرداختهâاند؛ چنانâکه در معرفی مصداق اتم ﴿هَلْ يَستَوِی الَّذِينَ يَعلَمُونَ و الَّذِينَ لايَعلَمُون إنَّما يَتَذَکرُ أولُوالأَلبابِ﴾ (زمر/9) فرمودند:
  إنّمَا نَحنُ الّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الّذِینَ لا یَعلَمونَ عَدُوُّنا وَ شِیعَتُنا أُولُوا الألبابِ. (کلینی، 1363: ج 1، ص 212)
  گاه نیز به تبیین آیات متشابه پرداخته و مراد آیه را روشن نموده است؛ چنانâکه در پاسخ به سؤالی دربارۀ يد و انتساب آن به «الله» به کاربست مجازی يد در قدرت اشاره کرده و فرمودهâاند:
  «يد به معنای دست، در کلام عرب به قوت و نعمت هم معنا میâشود؛ چنانâکه خداوند متعال میâفرمايد: ﴿وَ اذْکرْ عَبدَنا داودَ ذا الأيْدِی﴾ (ص/17) و میâفرمايد: ﴿و َالسَّماءَ بَنَيناهَا﴾؛ (ذاریات/47) ... و وقتی گفته میâشود: "فلانی نزد من دستâهای بسیاری دارد،" مراد اين است که احسان، نيکويی و کرامت دارد و در عبارت «لَهُ عِندی يَدٌ بَيضاءٌ»، يد به معنای نعمت است. (صدوق، 1388: ص16)
  به هر روی بخشی از فعالیتâهای حدیثی امام باقر7، به حوزۀ روایات تفسیری مربوط میâشود. ابنâنديم کتابی با عنوان تفسير قرآن را به امام باقر7 نسبت داده است که ابوالجارود از ایشان روایت کرده است. (ابنâالندیم، بیâتا: ص 36) به نظر میâرسد که اين تفسير، همان تفسير ابوالجارود معروف است که بخشâهایی از آن در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی آمده است. (معرفت، 1380: ج 2، ص160 و ص 183) به جز ابوالجارود، ابان بن تغلب (ابنâالندیم، بیâتا: ص 276) و جابر بن يزيد جعفی (بغدادی، بیâتا- ب: ج 1، ص 249؛ آقابزرگ طهرانی، 1983: ج 4، ص250) نيز کتابâهايی در تفسير داشتهâاند که بايد برگرفته از روايات تفسيری امام باقر7 باشد.
3-10-2. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینۀ اعتقادات
  در دههâهای نخستین اسلام مباحث اعتقادی چندان در میان تودۀ مردم رواج نداشت، اما در دوران امام باقر7، با رواج مباحث کلامی و اعتقادی در میان مردم، پرسشâهای اصحاب نیز در این زمینه رو به فزونی نهاد و چنین شد که بخشی از میراث حدیثی امام باقر7 را مباحث اعتقادی تشکیل داد؛ چنانâکه کمتر صفحهâای از صفحات کتابâ التوحید اصول کافی را میâتوان مشاهده کرد که روایتی از امام باقر7 یا فرزند وی در آن نباشد؛ برای مثال زراره میâگوید:
  از امام باقر7 پرسیدم: «آیا زمانی بوده که خدا باشد، ولی چیزی نبوده باشد؟» امام فرمود: «آری. خدا بوده و چیزی نبوده است.» پرسیدم: «پس خدا کجا بوده است؟» امام باقر7 که به پشتی خویش تکیه داده بودند، راست نشستند و فرمودند: «ای زراره، سخنِ محالی گفتی؛ چرا که از مکانِ لاâمکان پرسیدی.» (کلینی، 1363: ج 1، ص 90؛ مجلسی، 1983: ج 54، ص 160)
  از دیگر مسائل اعتقادی مورد بحث در این دوره مسئلۀ صفات خداست. امام7، در این زمینه، با نفی گرایشâهای افراطی تعطیل و تشبیه، بر تنزیه ذات باری از هرââگونه کیفیت و ویژگیâهای جسمانی تأکید و ازلی بون صفات ذات، همانند علم، را تبیین کرده است. (کلینی، 1363: ج 1، ص107)
3-10-3. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینۀ فقه و احکام شرعی
  بيشترين احاديث نقلâشده از امام باقر7 در موضوع فقه است. از آنجا که احکام فقهی از مسائل مورد ابتلا و روزمرۀ مسلمانان و شيعيان بود، فهم آن احکام یکی از دغدغهâهای اصلی مردم عادی و فقيهانâ فرهیختهâ گردید. علاوه بر این، تغييرات و تحولات پديدآمده پس از رحلت پيامبر6 موجب دوگانگی فرهنگ فقهی شيعه و اهلâسنّت شد و این دوگانگی باعث کثرت سؤال در این موضوعات گردید. گذشته از اینâها، تدوين احاديث فقهی و نقل آن از طرق صحيح و قابل اعتماد به امری رایج نزد اصحاب امام در این دوران تبدیل شد و این امر موجب شد که مجموعۀ عظيمی از اين احاديث بهâ نسلâهای آينده انتقال يابد. با مراجعه به کتاب وسائل الشيعه، که تنها به بیان احاديث فقهی پرداخته است، روايات نسبتاً فراوان امام باقر7 در فقه را میâتوان ملاحظه کرد. روايات نقلâشده از ايشان از جهت کثرت، پس از روايات امام صادق7، در ردۀ دوم قرار دارد که متون برخی از این احادیث با سلسلهâسند امامان معصوم به پيامبر6 میâرسد.
3-10-4. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینۀ اصول استنباط
  آموزش اصول، قواعد کلی اجتهاد و استنباط، روش اجتهاد و پرورش شاگردان فقيه از دیگر فعالیتâهای امام باقر7 است. بیâشک پرورش این شاگردان و ورزیده ساختن آنان، نیازمند تبیین قواعد این دانش است. فرمان امام باقر7 به ابان بن تغلب مبنی بر نشستن در مسجد و افتاء برای مردم هم نمایانâگر به بار نشستن این تلاشâهاست. (نجاشی، 1415: ص73) بر این اساس میâتوان بخشی از قواعد علم اصول استنباط را در احادیث امام باقر7 ردیابی کرد. برای نمونه قاعدۀ فراغ از امام باقر7 نقل شده است:
  «کلَّ ما شَککتَ فيهِ مِمَّا قَد مَضَی فَامضِهِ کمَا هُو؛ هرگاه در چيزی که محل و زمان آن گذشته است شک کردی، بنا را بر آنچه بايد باشد، بگذار». (حر عاملی، 1414: ج 8، ص 238)
  قاعدۀ لاضرر نیز توسط امام باقر7 از پیامبر6 نقل شده است. (حر عاملی، 1414: ج 18، ص 32) مبانی و معیارهایی مثل اشتهار حدیث در میان اصحاب، استناد به قول اعدل و اوثق، مخالفت حدیث با مذهب عامه، عمل به احتیاط و ... هم که در علاج اخبار متعارض از آنâها استفاده میâشود، توسط امام باقر7 تبیین شده است. (مجلسی، 1983: ج 2، ص 245؛ عطاردی، 1381: ج 1، ص 170) علاوه بر این، امام با قیاس و رأی در حوزۀ احکام فقه مخالفت کرده و در جایâجای سخنان خود این امر را مورد نکوهش قرار دادهâاند. به باور امام هرکس به رأی خود افتاء کند، حلال خدا را حرام و حرام او را حلال میâگرداند. (کلینی، 1363: ج 1، ص 58) امام در بیانی در نکوهش قیاس فرمودهâاند:
  «إنّ السُّنّهَ لا تُقاسُ وَ کَیفَ تُقاسُ السُّنّهُ وَ الحائِضُ تَقضِی الصِّیامَ وَ لا تَقضِی الصَّلوهَ؟» (مجلسی، 1983: ج 2، ص 308) در سنت قیاس نمیâشود؛ چگونه در سنت قیاس شود، در حالی که زن حائض روزهâاش را قضا میâکند، اما نماز را قضا نمیâکند؟
  ایشان شاگردانشان را از پیروی از رأی و نظر شخصی بدون مستند شرعی باز میâداشتند:
  عَن أبِیâبَصیرٍ: قُلتُ لِأبِیâجَعفَرٍ: یَرُدُّ عَلَینَا أشیاءٌ لانَجِدٌها فِی الکِتابِ وَ السُّنَّهِ فَنَقُولُ فِیها بِرَأیِنا؟ فَقالَ: أما إنّکَ إن أصَبتَ لَم تُؤجَرُ وَ إن أخطَأتَ کَذِبتَ عَلی اللهِ (برقی، 1330: ج 1، ح 213)
Â
3-10-5. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینه اخلاق
  مسائل اعتقادی و فقهی و کثرت پرسش و پاسخ در این زمینهâها، امام را از پرداختن به مسائل اخلاقی و اصلاح نفوس یاران بازنمیâداشت. ایشان، در فرصتâهای مختلف، به بیان مسائل اخلاقی و تبیین ویژگیâهای مؤمنان واقعی میâپرداختند تا از این رهگذر، به اصلاح نفوس یاران خویش همت گمارند. معرفی ویژگیâهای شیعیان واقعی (کلینی، 1363: ج2، ص76)، برادری مؤمنان (کلینی، 1363: ج 2، ص 166)، امانتâداری (کلینی، 1363: ج 2 ص 162)، نیکوکاری (مجلسی، 1983: ج 75، ص 175)، توبه (کلینی، ط 1363: ج 2،â ص440)، حقوق همسایه (محمدی ریâشهری، 1416: ج 1، ص 448)، صله رحم (محمدی ریâ شهری، 1416: ج 2، ص 1055)، زهد (محمدی ریâ شهری، 1416: ج 2، ص1170) و... از موضوعاتی است که روایات بسیاری از آن امام دربارۀ آنâها گزارش شده است.
3-10-6. میراث حدیثی امام باقر7 در زمینه تاريخ و سيره
  دوران امامت امام باقر7 مصادف با آغاز تاریخâنگاری اسلامی است. در اين دوران گروهی از محققان به جمعâآوری گزارشâهای تاريخی از صدر اسلام تا آن زمان پرداخته و آنها را مدون میâکردند. شخصیت علمی امام باقر7 و مرجعیت ایشان، باعث شد که بسیاری از تاریخâنویسان به ایشان مراجعه و برخی از حوادث تاریخی را بر پایۀ روایتâهای ایشان تنظیم و گزارش کنند؛ برای مثال با توجه به اينکه امام باقر7 در جريان حادثۀ عاشورا چهارساله بودند و در آن ماجرا حضور داشتند، گزارشâهای مختلفی را از حوادث آن روز بیان نمودهâاند؛ چنانâکه طبری، چگونگی شهادت امام حسين7 و فرزند شيرخوار ايشان را به طور کامل از امامâ باقر7 نقل کرده است. (طبری، 1983: ج 4، ص 342؛ ابومخنف، بیâتا: ص 172) علاوه بر این، ماجراهایی مثل قیام مختار (ابومخنف، بیâتا: ص375)، ماجرای حکمیت (منقری، 1382: ص500)، ماجرای جنگ جمل (مفید، بیâتا: ص 158) و... از مهمâترین مطالب تاریخی هستند که توسط امام باقر گزارش شده است. سیرۀ امامان پیشین نیز از جمله موضوعات مورد علاقۀ امام باقر7 بود که کم و بیش بدان پرداختهâاند. (برای نمونه ر.ک: کلینی، 1363: ج 5، ص 151)
نتیجهâگیری
  در جمعâبندی آنچه گفته آمد، مطالب زیر را به عنوان رهاورد پژوهش تقدیم میâدارد:
1. امام باقر7 تأثیری شگرف بر فرهنگ حدیثی شیعه دارد که این تأثیرات در اموری چون کثرت شاگردان ایشان و احادیث منقول از آن حضرت، فراوانی کتب تألیفâشده در دورۀ امامت ایشان و دورهâهای پسین، گرایش اصحاب به پرسشگری، ارتقای علمی اصحاب و افزایش مراجعه مردم به اهلâبیت نمود یافته است.
2. امام باقر7 با اقداماتی چون نشر حدیث در مجالس عمومی و خصوصی، ترویج عرضه حدیث، ترغیب مردم به حدیثâپژوهی، تربیت شاگردانی مثل طبقۀ اول اصحاب اجماع، تأثیرگذاری بر محدثان اهلâسنت و معرفی غالیان و منحرفان به جامعۀ علمی آن روز تأثیر بسزایی در رشد و ارتقای حدیث و دانشâهای مرتبط با آن داشتند؛ به گونهâای که نتایج تلاشâهای ایشان را در دورهâهای امامان بعدی میâتوان مشاهده کرد.
3. ایشان با طرح و تبیین مباحثی چون حجیت کلام اهلâبیت، لزوم دقت در سماع، پرهیز از اعتماد به روات ضعیف، لزوم اخذ حدیث از راویان موثق، ابداع مشیخهâنویسی، بیان اصول نقد متن حدیث، پرهیز دادن محدثان از انکار شتابâزدۀ حدیث و نیز طرح مسئلۀ وجود احادیث جعلی در میان میراث روایی موجود، در ارتقای دانش حدیث و تحکیم مبانی آن، گامی بلند برداشتند.
4. امام باقر7 میراث حدیثی منحصر به فردی را در همۀ موضوعات علوم اسلامی از تفسیر، اعتقادات، فقه و اصول استنباط گرفته تا اخلاق، تاریخ و سیره برای نسلâهای بعدی شیعیان از خود بر جای گذاشتند که این میراث، در کنار میراث حدیثی فرزندشان امام صادق7، مهمâترین و بزرگâترین منبع معرفتی شیعه به شمار میâرود.
Â
کتابنامه
قرآن کریم.
1. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، (1983م)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت: دارالاضواء، چاپ سوم.
2. ابنâاثیر، علی بن ابیâالکرم، (1966م)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دارصادر.
3. ابنâشهرآشوب، محمد بن علی، (1956م)، مناقب آل أبیâطالب، نجف: حیدریه.
4. ابنâالندیم، محمد بن ابیâیعقوب، (بیâتا)، الفهرست، تصحیح: رضا تجدد، بیâجا، بیâنا.
5. ابوریه، محمود، (بیâتا)، اضواء علی السنه المحمدیه، بیâجا، بیâنا.
6. ابومخنف ازدی، لوط بن یحیی، (بیâتا)، مقتل الحسین، تصحیح: âحسین غفاری، قم: بیâنا.
7. امین، محسن، (بیâتا)، أعیان الشیعه، تصحیح: حسن امین، بیروت: دارالتعارف.
8. امینی، نوروز، (1387ش)، «روایات اهلâبیت در منابع اهلâسنت»، فصلنامه علوم حدیث، شمارۀ 47، ص 184- 146.
9. بخاری، محمد بن اسماعیل، (1981م)، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
10. برقی، احمد بن محمد بن خالد، (1330ق)، المحاسن، تصحیح: جلالâالدین حسینی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
11. بغدادی، اسماعیل پاشا، (بیâتا- الف)، ایضاح المکنون، تصحیح: محمد شرفâالدین، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
12. ------------------، (بیâتا- ب)، هدیه العارفین، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
13. حرعاملی، محمد بن حسن، (1414ق)، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم: آلâالبیت، چاپ دوم.
14. حلی، حسن بن یوسف، (1417ق)، خلاصه الاقوال، تصحیح: جواد قیومی، قم: نشر الفقاهه.
15. حمیری، عبدالله بن جعفر، (1413ق)، قرب الاسناد، تصحیح: مؤسسه آلâالبیت، قم: مؤسسه آلâالبیت.
16. خطیب بغدادی، احمد بن علی، (1974م)، تقیید العلم، تصحیح: یوسف العش، بیâجا: دار احیاء السنه النبویه.
17. خویی، ابوالقاسم، (1413ق)، معجم رجال الحدیث، بیâجا، بیâنا، چاپ پنجم.
18. دارمی، عبدالله بن بهرام، (1349ق)؛ سنن الدارمی، دمشق: اعتدال.
19. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، (1966م)، علل الشرایع، نجف: حیدریه.
20. ----------------------، (1338ش)، معانی الاخبار، تصحیح: علیâاکبر غفاری، قم: انتشارات اسلامی.
21. ----------------------، (1362ش)، الخصال، تصحیح: علیâاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
22. صفّار، محمد بن حسن، (1362ش)، بصائر الدرجات، تصحیح: حسن کوچهâباغی، تهران: اعلمی.
23. طبری، محمد بن جریر، (1983م)، تاریخ الطبری، بیروت: اعلمی، چاپ چهارم.
24. طوسی، محمد بن حسن، (1404ق)، اختیار معرفه الرجال (رجال الكشّی)، تحقیق: سید مهدی رجائی، قم: آلâالبیت.
25. --------------------، (1363ش)، الاستبصار، تصحیح: حسن موسوی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
26. --------------------، (1364ش)، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
27. ----------------------، (1415ق)، رجال، تصحیح: جواد قیومی، قم: انتشارات اسلامی.
28. ----------------------، (1417ق)، الفهرست، تصحیح: جواد قیومی، قم: نشر الفقاهه.
29. عینی، محمود بن احمد، (بیâتا)، عمده القاری، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
30. عطاردی، عزیزالله، (1381ش)، مسند الامام الباقر، مشهد: عطارد.
31. غروی نائینی، نهله، (1385ش)، «امام باقر (علیه السلام) و حفظ و صیانت حدیث»، فصلنامه تحقیقات 32. علوم قرآن و حدیث، سال سوم، شمارة اول، ص82-53.
33. قمی، عباس، (1388ش)، منتهی الآمال، تهران: میلاد، چاپ پنجم.
34. کلینی، محمد بن یعقوب، (1363ش)، الكافی، تحقیق: علی اكبر غفاری، تهران: دار الكتب الإسلامیه، چاپ پنجم.
35. مبارکفوری، محمد عبدالرحمن، (1990م)، تحفه الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت: دارالکتب العلمیه.
36. مجلسی، محمدباقر، (1983م)، بحارالانوار، بیروت: الوفاء، چاپ دوم.
37. محمدی ریâشهری، محمد، (1416ق)، میزان الحکمه، قم: دارالحدیث.
38. مدیرشانهâچی، محمدکاظم، (1372شâ- الف)، درایه الحدیث، قم، انتشارات اسلامی.
39. --------------------، (1372شâ- ب)، علمâالحدیث، قم: انتشارات اسلامی، چاپ پنجم.
40. مزی، یوسف، (1985م)، تهذیب الکمال، تصحیح: بشار عواد معروف، بیروت، بیâنا، چاپ چهارم.
41. مسعودی، عبدالهادی، (1376ش)، «عرضۀ حدیث بر امامان (بخش اول)»، فصلنامه علوم حدیث، شمارۀ 6، ص 57-29.
42. ------------------، (1377ش)، «عرضة حدیث بر امامان (بخش دوم)، فصلنامه علوم حدیث، شمارۀ 9، ص 169-120.
43. معارف، مجید، (1374ش)، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران: ضریح.
44. همو، (1381ش)، تاریخ عمومی حدیث، تهران: کویر، چاپ دوم.
45. معرفت، محمدهادی، (1380ش)، تفسیر و مفسران، قم: التمهید.
46. مفید، محمد بن محمد، (1414ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تصحیح: مؤسّسه آلâââالبیت، بیروت: دارالمفید، چاپ دوم.
47. ----------------------، (بیâتا)، الجمل، قم: مکتبه الداوری.
48. منقری، نصر بن مزاحم، (1382ق)، وقعه صفین، تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قاهره، مؤسسه العربیه الحدیثه، چاپ دوم.
49. موحد ابطحی، محمدعلی، (بیâتا)، تاریخ آلâزراره، بیâجا، بیâنا.
50. نجاشی، احمد بن علی، (1415ق)، رجال النجاشی، قم: انتشارات اسلامی، چاپ پنجم.
51. یعقوبی، احمد بن ابیâیعقوب، (بیâتا)، تاریخ الیعقوبی، بیروت: دارصادر.
Â
Â
Â
Â
Â
|